روشاروشا، تا این لحظه: 12 سال و 7 روز سن داره

عشق مامان

خوشگلم 28 ماهگیت مبارک

    عزیز مامان این ماه کلی اتفاقای خوب افتادوخاله جون از کانادا اومد و همه با هم به شمال رفتیم بندر انزلی که خییییییییییییییلی خوش گذشت.با عمه جون و عمو ها به همدان رفتیم که اونم خیلی عالی بود.شما رو هم تقریبا دو هفتس از پستونک به قول خودت پسته گرفتم.تو این ماه یک بیماری که تو این سنین شایعه گرفتی که تب خیلی بالایی داره و مامان سه شب بالا سرت بیدار موندو نخوابید.گل من پله های رشد رو اروم اروم بالا میایی و تا الان که واسه خودت خااااانمی شدی.عکسای قشنگی برات در اولین فرصت میذارم.عاشقانه تا ابد دوست دارم کودک دلبند زیبایم ...
18 شهريور 1393

امید زندگیمون 27 ماهگیت مبارک

عشقم عمرم بیستو هفت ماه  با تو بهترین لحظات رو داشتیم و لحظه به لحظه شاهد رشد و یادگیریت بودیم.اونققققدر روزا و ماهها سریع می گذرند که تا به خودمون اومدیم وارد سومین سال زندگی قشنگت شدی.کوچولوی پر مدعای من این روزا طوری رفتار میکنی که انگار همه چیز باید تحت فرمان و کنترل تو باشه .تو امور خطرناک با شما منطقی رفتار می کنیم و بهت توضیح می دیم که خطرناکه .در امور دیگه که جایز نیست دست بزنی حواستو سریع به جایه دیگه پرت می کنم که کارمون به لجبازی ختم نشه.کلا دختر لجبازی نیستی.عشق مامان کنار تو لحظات برام از عسل شیرینتره .دوست داریم تا بی نهایت . عکس دوم راه بر گشت از اسالم بود که شالو چادر کردی و مثل خاله قزی شدی نباتم.   &...
13 مرداد 1393

عزیز مامانی

سلا دخترم امروز دوم مرداده و من سر شار از عشق به تو برات مینویسم.از کارای قشنگت از شیرین زبونیات میگم.وقتی من جارو می زنم میایی جارو رو ازم می گیری و با قد کوچولوت شروع می کنی جارو کشیدن حالا مگه می شه ازت جارو رو گرفت.کشو دستمالارو باز می کنی و میزا رو تمیز میکنی و کارای منو تکرار می کنی.منم فقط قربون صدقت می رمو دندون قروچه میکنم واست آخه خیلی شیرین زبونی.عسلم هر جا رنگ ماشین عمو رو می بینی فکر می کنی ماشین عمو جونه.بهت می گم گربه به انگلیسی چی میشه؟میگی تت یعنی کت.از شیرین زبونیات فقط باید فیلم گرفت تا خودت بزرگ شدی ببینی چه نفسی بودی .قربونت برم دوست دارم تا بینهایت   ...
2 مرداد 1393

خانم کوچولوی مامانی 26 ماهه شد

مامانی قربونت بره دخترم که روز به روز خانومتر میشی و عاشق کمک کردنی احساس میکنم وقتی بهت یه کار کوچولو مثلا نون بردن سر سفره یا کارای کوچولو از این دست می دم.احساس بزرگی و اعتماد به نفس میکنیو منو بابایی هم کلی ذوق می کنیم.تو نفس مایی و هر روز خدا رو به خاطر هدیه بهشتی مثل تو بارها شکر می کنیم. عاشق بیرون رفتن و مهمونی رفتن یا مهمون اومدن به خونمون هستی.کلا دختر اجتماعی هستی و روابطت با افراد زود صمیمی میشه. از پای تلفن با نمک صحبت می کنی و وقتی تلفنو می گیری با کسی صحبت کنی دلت نمی خواد دیگه تلفنو بدی به مامان قربونت برم. در روز با مامان کلی شعر می خونی.یکی دو روز پیش که بهت گفتم سلام به روی ماهت سریع جواب دادی چشای...
12 تير 1393

فرشته من 25 ماهه شد

      عزیز دلم مونس تنهایی ام کنارت تمام لحظاتم شیرینتر از عسل است کنارت گذر زمان را متوجه نمی شوم.امان از چرخش سریع عمر.یک ماه از تولدت میگذره .شما تو زیباترین فصل خدا به دنیا اومدی و ما هم تو این ماه از فرصتها خوب استفاده کردیم و با شما به مسافرت و پیکنیک های به یاد موندنی رفتیم.یه سفر به شمال رفتیم .این سفر اولین سفری بود که عاشق دریا و ماسه بازی شدی .دفعه های پیش علاقه ای به دریا و آب بازی نداشتی.تو پیک نیکم که اگه کنار رودخونه بودیم شما کاملا خودتو خیس میکردی و منم در این موارد که بهت خوش می گذره اصلا سخت گیری نمی کنم تا از لحظات گردش خوووووب لذت ببری.عزیزم نمی دونی چققققققققققققققققق...
11 خرداد 1393

نفس مامان دو ساله شد

ت و لد ر ن گ ی ن ک م ا ن ی نفس مامانی و بابایی                          اینم میز شام تولد پرنسس ما ژله رنگین کمان و ژله رنگین کمان پرتقالی پودینگ بیسکوییت وموز و گردو با نارگیل و غذاها که رلت کالباس و سمبوسه وکیک مرغ و الویه و حلیم بادمجان بود که همه رو خودم تنها درست کردم و به کسی زحمت ندادم واسه کمک بیاد.   اینم کیک سه بعدی پرنسس کوچولو  قبل فوت کردن شمع مامان برف شادی زد برات ولی شما ترسیدی و پریدی تو بغل عمه و از اونجا شمعو فوت کردی عزی...
20 ارديبهشت 1393

هستی من

  هستی من مونس من عاشقانه دوستت دارم .عشق مامان تمام سلولهایم عشق تو رو فریاد می زنند فرشته زمینی من. نه سخن ونه قلم توانایی ندارند تا از عشق من به تو بنویسند.زیبای من 24 فروردین اولین بوسه صدادار رو روی لپای مامان به یادگار گذاشتی.اونقدر شیرینی که دوست دارم زمان بایسته تا من بیشتر از کارات لذت ببرم. عسلم وقتی مامان کنار سینک ظرفشویی مشغوله میگی مامادون بالا یعنی مامان جون منو بذار کنار سینک آب بازی کنم حالا مگه دیگه دست از آب بازی بر میداری.عاشق آجیلی و در روزکلی آجیل می خوری. هر چی واست میارم اسمشو میگی مثلا  شیب...........سیب        &nbs...
6 ارديبهشت 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به عشق مامان می باشد